....

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

جای ارکی در خیابون نیس. داوود از ماشین سالار پیاده میشود.اف اف را میزند . داوود:هاتف درو باز کن منم  هاتف: اه کجایی پس داوود؟ بیا بالا داوود از پله ها بالا میرود که بین راه پیر مردی جلوی او را میگیرد پیر مرد: والا ا که  با شما جوونا  که نمیتونیم  کله به کله بزنیم.. لااقل  کمتر سر و صدا کنین.. داوود: چشم حتما..بهشون میگم. داوود شت در .. هاتف در را باز میکند هاتفک کجایی بابا داوود  .. یه ساعته همه متنظرتن. داوود: علیک سلام اقا هاتف.. منتظر من چرا؟ هاتف: ای بابا. پاک قاط زدیا.. خب همه منتظر جنسن دیگه.. عاشق دماغ و دهنت که نیستن داوود:مگه قرار بود من جور کنم؟ هاتف:خب قرار بود دوستت بیاره.. اسمش چی بود؟ داوود: سالار هاتف: گدوم گوریه پس؟ داوود: اه اه .. .. چه بد اخلاق ..صنعتیا این رنگین پس؟ ....منو رسوندن..رفتن که بیان. هاتف:با کی بیان؟ داوود:میگم چه  همسایه های باحالی دارین هاتف با توام با کی بیان؟ داوود: ول کن دیگه توام.. حالا میاد میبینیشون هاتف: تو راه پله ها کسیو دیدی؟/ اره یه پیر مرده. هاتف: چیزی گفت:ک شک که نکرد به این مهمونی؟ داوود: شک که نه نکرد.. هاتف: هووف. خیالم راحت شد داوود: با  خنده.. فقط گفت کمتر سر و صددا کنین.. فک کنم خودش هم پایه بود.. تعارف میزدم الان  اینجا بود هاتف : نخند مسخره. داوود:خوش رنگ ..وایساده دونه دونه میشماره هاتف:.باید مراقب باشیم..امشب مهمون داریم..از اونا که پول از اروشون بالا میره داوود..والا ما هم پول داریم.. فقط پول  نداریم پارو بخریم. هاتف : مسخره بازی درنیار..ا  قا ز اد  س ...ببین اگه بتونی ببریش نونمون توو روغنه داوود.. نونمون؟؟ پسر خوب چرا نون و نصف میکنی؟ هاتف: خ .......ادامه مطلب
ما را در سایت .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hb7777o بازدید : 1 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 14:27

1...یک دقیقه ف...همه خندان...خشم...ف

پلاکارت..خنده همه...ویولن

2..چوپان و دختر دانشجو

3.بچه گی.. سر مزار...  بزرگی

4. رستوران تاریک

5...90به 10

6زندان  بی دیوار

7...6 و بیست دقیقه صب... ساعت خواب   مونده

8.

+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام خرداد ۱۳۹۶ساعت 3:1  توسط ....  | 
.......
ما را در سایت .... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hb7777o بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 5:45